واج کوچکترین واحد زبانی در فارسی است که میتواند باعث تفاوت معنای یک کلمه با کلمه دیگر شود. برای مثال واج «د» در واژه «دست» میتواند به «پ» تبدیل شود و واژه «پست» را بسازد. باید دقت داشته باشید که حرف با واج متفاوت است. زیرا امروزه زبانشناسان حرف را تنها شکل نوشتاری واجها میدانند؛ درحالیکه، واج شکل آوایی حرف است.
این مقاله از سری مقالات دستور زبان فارسی است که در مجله ویراستار منتشر شده است. شما میتوانید از سمت راست همین صفحه، به مابقی مقالات این بخش دسترسی داشته باشید.
در فارسی چند نوع واج داریم؟
زبان فارسی از سی واج تشکیل شده است که به دو دسته صامتها و مصوتها تقسیم میشوند. ۶ واج مصوت (واکه) هستند و 24 واج دیگر بهعنوان صامت (همخوان) شناخته میشوند.
مصوت چیست؟
مصوتها واجهایی هستند که هنگام ادای آنها، دهان کاملا باز است و بسته نمیشود. واجها به دو دسته کوتاه و بلند تقسیم میشوند. واجهای فتحه (-َ)، ضمه (-ُ)، کسره (-ِ)، مصوتهای کوتاه و واجهای ا، و، ی مصوتهای بلند هستند. تفاوت مصوتهای کوتاه و بلند در میزان کشش آنهاست که مصوت بلند، دوبرابر مصوت کوتاه است.
اگر دقت کنید، حروفی در زبان فارسی وجود دارند که املای متفاوت و صدای مشابه دارند. برای مثال ت (ط) یا ث (س، ص) را در نظر بگیرید که یک واج در نظر گرفته میشوند.
همانطور که میدانید، در نگارش فارسی، فاصلهگذاری درست علائم نگارشی و استفاده از نیمفاصله به خوانش بهتر متن کمک میکند. باتوجه به اینکه خیلی از افراد، به دلایل مختلف، این مورد را در نرمافزار word رعایت نمیکنند؛ ما در سایت ویراستار، نرمافزاری ساختهایم که این مشکل را به صورت خودکار و در زمان بسیار کوتاه حل میکند. برای مشاهده جزئیات بیشتر، به صفحهی نرمافزار ویرایش متن فارسیمراجعه کنید.
در شمارش واجها باید به چه نکاتی دقت کنید؟
1- کلمه را صحیح تلفظ کنید و بعد واجها را بشمارید. برای مثال شکل صحیح تلفظ واژه «عِید» به صورت «عید» و بدون کسره درست است. بنابراین واژه عید تنها ۳ واج دارد. در صورتی که اگر با کسره تلفظ شود، ۴ واجی است.
2- تمامی واجها و حروفی که تلفظ میشوند باید در شمارش واجها لحاظ شوند.
مثال: تمییز: ت / -َ / م / ی / ی / ز (شش واج)
3- های غیر ملفوظ (های بیان حرکت) به عنوان مصوت کوتاه در نظر گرفته میشود.
مثال: شانه: ش / ا / ن / -ِ (چهار واج)
4- واو معدوله در شمارش واجها به حساب نمیآید؛ زیرا خوانده نمیشود.
مثال: خواستن: خ / ا / س / ت / ـَ / ن ( شش واج)
5- حروف مشدد در کلماتی که در آنها تشدید به کار رفته است، دوبار شمارش میشوند.
مثال: قصاب: ق / -َ / ص / ص / ا / ب (شش واج)
معلم: م / -ُ / ع / -َ / ل / ل / -ِ / م (هشت واج)
مشدد: م / ُـ / ش / -َ / د / د / -َ / د (هشت واج)
6- هیچ کلمهای در فارسی با مصوت شروع نمیشود. بنابراین در شمارش واجهای کلماتی مانند آسان، ابر، آبی، آب و مشابه آن باید ء را بهعنوان اولین واج در نظر گرفت. به مثالهای زیر دقت کنید:
مثال:آبی: ء / آ / ب (سه واج)
ابر: ء / ب / ر (سه واج)
آسمان: ء / آ / س / ِ / م / ا / ن (هفت واج)
ایمان: ء / ا / ی / م / ا / ن (شش واج)
در این مقاله سعی کردیم به صورت مختصر، واج و قوانین شمارش آن را توضیح دهیم. این مطلب از وبسایت ویراستار با توجه به سوالات و نظرات شما، بروزرسانی میشود، بنابراین اگر سوالی برایتان باقیمانده، حتما در بخش نظرات همین نوشته، آن را برایمان بنویسید.
سوال این است که اگر این آموزش دستور زبان پارسی است پس چرا برای بیان بجای واژههای پارسی از واژههای عربی استفاده می کنید؟
مثلا “صامتها و مصوتها ” را براحتی می توانستید “بی صدا و صدا دار” بنویسید
گرچه من مدتها در خارج از ایران هستم اما از درهم و برهم گویش افراد بزبان پارسی دچار بدحالی می شوم. با هر کس که گفتگو کردم، نتوانست جمله را یا بدرستی بگوید یا به پارسی بگوید. خیلی هم طلبکار می شوند که خیر، پارسی همین جوریست.
آنقدر زبان پارسی در ایران زخم بخود گرفته که بنظر نمی آید تا 40 الی 50 سال دیگر اثری از آن باشد
هر کس به نوبه خود و یا برسم بیان داشتن شخصیت، داشتن تمدن و مبارز بودن به تزریق دیوانه وار واژه های انگلیسی می کنند از آن سو برخی دیگر برای نمایش تقوا و … خویش واژگان عربی را بکار می برند
هر کسی دیگر هم در یک کشور دیگر با ضرب واژگان آن زبان را می خواهد به زبان پارسی زور چپان کند
براستی چرا اینقدر پارسی ستیزی؟؟؟؟
بیایید محض خدا زبان انگلیسی را زبان رسمی خود کنید و از پارسی خدا حافظی کنید و آنرا برای ما عقب ماندگان تاریخ بگذارید که بزبان مادری ما افتخار می کنیم،
اولاً صدادار وبیصدا معادل صحیحی برای اصطلاحات تخصصی فن زبانشناسی نیست. مصوت و صامت تنها به صرف بیصدا و صدادار بودن نیست که چنین نامگذاری شده است. دوماً به قول بزرگ مرد عرصه زبانشناسی، ابوالحسن نجفی، هر واژهای که توسط گویشور بومی زبان مصطلح شود، جزء واژگان آن زبان است. حال میخواهد از غرب بیاید یا شرق. واژگان از قضا حامل تاریخند. این اتفاقا از زیباییهای زبان است. سوماً به قول کورش صفوی دانشمند عرصه زبان و زبان شناسی، زبانی نمیمیرد مادامی که گویشور آن زنده است. زبان مرده لاتین است که گویشورش مرده. زبان زنده اتفاقا از زنده بودنش است که واژگان دخیل میپذیرد. ضمنا متن نظر شما پر از کلمات دخیل بود. اگر می دانستید.
سوال این است که اگر این آموزش دستور زبان پارسی است پس چرا برای بیان بجای واژههای پارسی از واژههای عربی استفاده می کنید؟
مثلا “صامتها و مصوتها ” را براحتی می توانستید “بی صدا و صدا دار” بنویسید
گرچه من مدتها در خارج از ایران هستم اما از درهم و برهم گویش افراد بزبان پارسی دچار بدحالی می شوم. با هر کس که گفتگو کردم، نتوانست جمله را یا بدرستی بگوید یا به پارسی بگوید. خیلی هم طلبکار می شوند که خیر، پارسی همین جوریست.
آنقدر زبان پارسی در ایران زخم بخود گرفته که بنظر نمی آید تا 40 الی 50 سال دیگر اثری از آن باشد
هر کس به نوبه خود و یا برسم بیان داشتن شخصیت، داشتن تمدن و مبارز بودن به تزریق دیوانه وار واژه های انگلیسی می کنند از آن سو برخی دیگر برای نمایش تقوا و … خویش واژگان عربی را بکار می برند
هر کسی دیگر هم در یک کشور دیگر با ضرب واژگان آن زبان را می خواهد به زبان پارسی زور چپان کند
براستی چرا اینقدر پارسی ستیزی؟؟؟؟
بیایید محض خدا زبان انگلیسی را زبان رسمی خود کنید و از پارسی خدا حافظی کنید و آنرا برای ما عقب ماندگان تاریخ بگذارید که بزبان مادری ما افتخار می کنیم،
اولاً صدادار وبیصدا معادل صحیحی برای اصطلاحات تخصصی فن زبانشناسی نیست. مصوت و صامت تنها به صرف بیصدا و صدادار بودن نیست که چنین نامگذاری شده است. دوماً به قول بزرگ مرد عرصه زبانشناسی، ابوالحسن نجفی، هر واژهای که توسط گویشور بومی زبان مصطلح شود، جزء واژگان آن زبان است. حال میخواهد از غرب بیاید یا شرق. واژگان از قضا حامل تاریخند. این اتفاقا از زیباییهای زبان است. سوماً به قول کورش صفوی دانشمند عرصه زبان و زبان شناسی، زبانی نمیمیرد مادامی که گویشور آن زنده است. زبان مرده لاتین است که گویشورش مرده. زبان زنده اتفاقا از زنده بودنش است که واژگان دخیل میپذیرد. ضمنا متن نظر شما پر از کلمات دخیل بود. اگر می دانستید.
ممنون از توضیحاتتون